دانلود رمان|دانلود رمان زیبا عاشقانه

رمان جدید،ررمان عاشقانه،رمان جدید،رمان قدیمی،رمان غمگین،رمان شاد،نودهشتیا

دانلود رمان|دانلود رمان زیبا عاشقانه

رمان جدید،ررمان عاشقانه،رمان جدید،رمان قدیمی،رمان غمگین،رمان شاد،نودهشتیا


۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رمان» ثبت شده است

نوشته˙·▪●Nilsa●▪·˙ کاربر نودهشتیا

ترنم
خلاصه:داستان زندگی دختری به اسم ترنم..که نمی خواد زیر بار یه ازدواج اجباری بره..چون این ازدواج یه جور معامله ست برای دو نفر دیگه..برای همین با شخص دیگه ای ازدواج می کنه که دوستش داره..خیلی سریع که مهلت جلوگیری از این ازدواج رو به اون دو نفر نمی ده و این براش گرون تموم می شه…پایان خوش


نام رماننام رمان :رمان دختری به نام سیوا

نویسنده به قلم :پانته آ

حجم رمانحجم رمان : ۳.۰۸ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۲ مگابایت نسخه ی اندروید , 

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختری به نام سیوا س که در آمریکا زندگی میکنه  و برای گرفتن انتقام از خانواده ی مادریش به ایران میاد و در ایران اتفاقاتی براش میفته که…

رمان تاوان گذشته

نویسنده به قلم :heifa-k

حجم رمانحجم رمان : ۱.۵ مگابایت پی دی اف , ۱.۰۲ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹۱ مگابایت نسخه ی جاوا , ۱۷۷ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختری به اسم ترمه س که فکر میکنه خاله اش باعث شده که باباش ترکشون کنه اما قضیه چیز دیگه ای بوده که باعث میشه اسیب روحی ببینه تا اینکه با ورود دو پسر به زندگیش ….

رمان

نام کتاب : آوای فاخته

نویسنده : **ava**

قسمتی از متن رمان آوای فاخته :

* فاخته پرنده زیبایی هست که آواز خوشی داره البته جنس ماده ساکته و نر آواز میخونه.اونم به وقتش ماده بعد از عاشق شدن به آواز طرف مقابل.بعد از اینکه کلاه سرش رفت … تخم میذاره و میره توی کوه های دور بین تاریکی شاخه ها گم میشه. ولی خوب امان از روزی که فاخته ماده بخونه. فاخته رمان خودم رو میگم
بسم الله الرحمن الرحیم

آوای فاخته
 اسمتون؟
– دیانت… فاخته دیانت
کراوات طلاییش رو صاف کرد: اسمتون توی لیست نیست خانوم
اخم کردم : یعنی چی که نیست؟ شما یه بار دیگه نگاه کنید
برگه رو توی دستش لوله کرد: خانوم محترم دیدم…نیست!…بفرمایید!
عصبی کیف سنتی دوست داشتنیمو که حالا زیادی توی دست و پام بود عقب زدم و خودم رو از فشار جمعیت جلوتر کشیدم. دست بلند کردم و برگه رو از میون دستش قاپیدم: مگه میشه نباشه… من نویسنده کارم…بذارید ببینم!!
عصبی بیسیمش رو بیرون کشید: یه نیرو اضافه کنید جلوی سالن…
چیزی نمیشنیدم… هیچ چیز جز صدای پچ پچ خودم
ژاله محمودی…. ستاره محبی… پوریا جوانمردی… نسترن حق نگه دار… شاهین خلقی… علیرضا جم!…

بیزار

رمان بیزار


به قلم :~mehrnaz~

حجم رمان :۲.۸۸ مگابایت پی دی اف , ۰.۹۸ مگابایت نسخه ی اندروید , 

خلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی  دختری به نامِ الیکاس که تو بچگی سرِ راه گذاشته میشه برحسب اتفاق خانواده بسی خلاف کار الیکا رو از سر راه برمیدارن. که باعث میشه الیکا توی نوزده سالگی یه پا جیب بر خفن باشه.تا اینکه ….

شیرین


نام نویسنده نام نویسنده : م.مودب پور

حجم حجم : ۴٫۴mg

خلاصه داستانخلاصه داستان:

آرمین و بابک چند سالی است که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده اند ، آرمین و بابک طی یک اتفاق با زرتاک و بهار آشنا میشوند…

رمان سحر

رمان عاشقانه

به قلم : آیدا ماهه

حجم رمان : ۴.۸ مگابایت پی دی اف , ۱.۵۳ مگابایت نسخه ی اندروید ,

خلاصه ی از داستان رمان:
داستان درباره ی دختری به اسم سحر هستش که تو رشته ی کامپیوتر سال سوم هنرستانه و قراره که از طرف هنرستان به یک اردوی بیست روزه بره,اما توی این سفر یه اتفاقی براش میفته که باعث میشه روند زندگیش عوض بشه و ….

:رمان عشق و انتقام

دانلود رمان

به قلم :m.sheibani

حجم رمان : ۴.۵۵ مگابایت پی دی اف , ۱.۶۴ مگابایت نسخه ی اندروید , 

خلاصه ی از داستان رمان:

عشق و انتقام داستان زندگی زهرا از سال های دور تا زمانی نزدیک به حاله. داستانی از شرایط سخت زهرا در محیطی کاملا بسته و سوالهای بزرگ بی جوابی در فکر زهرا . که با تلاش زهرا برای فهمیدن جواب سوالهاش زندگی خیلیها در اطراف اون محول میشه . داستان نشون میده که واقعیت میتونه خیلی دورتر از اون چیزی باشه که در نگاه اول بنظر میرسه و ماه همیشه پشت ابر باقی نخواهد ماند…

دانلود رمان عاشقانه کوچ

رمان کوچ romandownload.mihanblog.com

نام کتاب : کوچ

نویسنده : مهسا زهیری

ژانر : اجتماعی ، عاشقانه


خلاصه و قسمتی از متن رمان کوچ :

خلاصه :

« داستان در مورد یه پسر معمولی هست که تصور می کنه حقش از زندگی بیشتر از چیزیه که نصیبش شده، در سایه زندگی کرده و یه قدم از بقیه عقب تره… این داستان راهی رو مطرح می کنه که راوی برای جبران نداشته هاش سراغش میره و البته که شیوه ی زندگی انسان و اشتباهات گذشته اش هیچوقت ناپدید نمیشن و ممکنه جایی که نباید گریبانگیر بشن.»

 دالیت
نویسنده: نیلوفر قائمی
نیلوفر قائمی فر

توی این رمان نه قرار کسی فقیر و کسی غنی باشه نه کسی خدمتکار یه خونه است نه کسی کار پستی داره و نه کسی هندیه…
این رمان مثل سایر رمان هام از ژانرهای شخصیت هایی که به یه نوع اختلال عامیانه که معمولا تو جامعه به شکل یه انسان عادی ولی مشکل دار زندگی میکنن انتخاب شده که لازم به ذکره که خیلی از دخترا هستن که در خونواده دچار این موقعیت هستند و علت اصلی نوشتن این رمان ؛ بیان سرنوشت دختریه که در این موقعیت هست و تصمیمی میگیرد که اونو تبدیل به یه دالیت میکنه حالا چرا دالیت ؟ چرا بهش میگن تو یه دالیتی ؟ نه میره هند ، نه بد کاره میشه نه…. خیلی از حدسیات دیگه …
قسمتی از رمان : نمیخواستم به کارم فکر کنم این تصمیمی بود که سه ماه قبل گرفته بودم، براش برنامه ریزی کرده بودم، میدونستم دارم چیکار میکنم، برای خیلی ها عاقلانه نیست ولی برای من هست ،این تنها تصمیمی بود که دارم خودم میگیرمش ، این زندگی منه،هرگز به رویاهام نمیرسم ولی میخوام برای دو روز، فقط دورز تجربش کنم..
برای هزارمین بار گفت : -فکراتو کردی؟میدونی داری چه بلایی سر خودت میاری؟!
-بلا نیست ،این شبِ به واقعیت پیوستن رویای منه.
-میدونی اگه خونوادت بفهمن چی میشه؟!
-نمیفهمن، چرا اینقد منو سوال و جواب میکنی؟ چرا شیوه ی پند و اندرز گرفتی؟ این زندگی منه، باهات صحبت کردم تو هم قبول کردی..
بعد ده پونزده ثانیه نگاه کردن بمن گفت:
-چرا من حالا؟!