دانلود رمان پیمان عاشقی
دانلود رمان پیمان عاشقی اثر نجمه صاحب الزمانی
بخشی از رمان پیمان عاشقی :
اون روز قرار من با دوستانم ، آسایشگاه کهریزک بود .
جایی بود بزرگ و با صفا و پر از نیمکت های رنگ وارنگ .
این قدر دارو درخت داشت که در بین آنها گم می شدی ، افسوس که فضای غم گرفته ای داشت .
در محوطۀ آسایشگاه ، پیرزنها و پیرمردهایی را می دیدم که هر کدام مشغول صحبت با دوستان و هم اتاقی هایشان بودند .
بعضی ها هم در گوشه ای خلوت ، تنها و آرام نشسته بودند و انگار که از تنها بودن بیشتر از با هم بودن لذت می بردند .
مدت ها بود که به آن جا می رفتم و با تعدادی از آنها گفتگو می کردم ، شاید موضوع تازه ای پیدا کنم ولی هیچ کدام نظرم جلب نمی کرد ، تا این که آن روز چشمم به اتاقی افتاد که همیشه پرده هایی کشیده داشت و فقط سایه ای پشت پنجره دیده می شد .
کنجکاو شدم که این اتاق متعلق به چه کسی است . به سراغ سرپرست آنها رفتم ، با دیدن من و دوستانم از جا بلند شد و گفت : ببینم بالاخره شما موضوع مناسبی پیدا کردید یا نه؟
گفتم : تا امروز که نه و بلافاصله گفتم : خانم ارسلانی اون اتاقی که بیشتر اوقات پرده هایش کشیده شده است مال کیه؟
با تعجب گفت : چه طور مگه!؟
لینک دانلود رمان پیمان عاشقی در سایت زیر: