دانلود رمان عشق چیز دیگری است
– نه به اون لبخند نه به این اخم وتخم. سلام رها خانوم گل خودم. باز که پشتت رو نگا نکرده تیر بار شروع
کردی.(با خنده): پیغامتون رو سریعا به این آقای دکتر بی فکر رسوندم. گفتم بابا عروس خوشگلت الان بد
خلق میشه باز دوباره ها.
(همزمان دستای رها رو توی دستش گرفت و آروم بوسه ای روی اونا زد و
با
لذتی وصف نشدنی خیره به صورتش شد.): رها ماه شدی. هر چی نگات کنم سیر نمیشم. این لباس تو
تن تو یه جلوه دیگه کرده. اصلا زمین تا آسمون با چیزی که من خریدم فرق میکنه.(هی به این پسره
میگم بیا تا این عروسکت دلتنگت نشده. میگه بیام میزنتم): وای رها میخوام همین الان بدزدمت ببرم یه
جا که فقط خودم تماشات کنم. انقد نگات کنم تا بلکه یه کم سیر شم.
– بیخود. چشاتو درویش کن باز پر رو شدی. در ضمن اصلا هم دلتنگ جنابالی نبودم. حالام برو تا منم
بیام پایین.
– نه دیگه رها خانوم. اول اون اخماتو باز میکنی بعدم دوتایی با هم میریم پایین. البته عجله ای نیستا. کار
داری من همینجا میشینم تا به کارت برسی.(نگاهی شیطنت بار و یه لبخند)
– نخیر من کاری ندارم میتونیم بریم.
دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)
دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)
دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)