دانلود رمان|دانلود رمان زیبا عاشقانه

رمان جدید،ررمان عاشقانه،رمان جدید،رمان قدیمی،رمان غمگین،رمان شاد،نودهشتیا

دانلود رمان|دانلود رمان زیبا عاشقانه

رمان جدید،ررمان عاشقانه،رمان جدید،رمان قدیمی،رمان غمگین،رمان شاد،نودهشتیا


۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان» ثبت شده است

 :رمان چشم های سرگردان

نویسنده به قلم :فریده نجفی

حجم رمانحجم رمان : ۳٫۵۴ مگابایت پی دی اف , ۱٫۲۹ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱٫۱۶ مگابایت نسخه ی جاوا ,۴۴۵ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختری پیانیسته که یهو با چند مشکل ازدواج مجدد پدرش,تعطیلی کلاس پیانو و دانشگاه  مواجه میشه و باعث میشه که مدتی…

صفحه ی اول رمان:

در را که باز میکنم سوز سردی توی صورتم میخورد.برمیگردم و شال گردنم را بر میدارم.بارش دیشب سنگین بوده.ک.چه پوشیده از برف است.در خیابان اثری از تاکسی نیست.صدای جرنگ جرنگ زنجیر چرخ یک سواری سکوت را میشکند.به طرف ایستگاه اتوبوس راه می افتم.خانم منوچهری و شوهرش سر حال و شاد دست هم را گرفته اند و قدم میزنند.کاپشن خانم منوچهری را قبلاً تن نوه اش دیده ام.چه رفتار گرم و عاشقانه ای دارند!راستی اگر مامان زنده بود و پیر میشد آیا روزی مثل این پیرمرد و پیرزن با بابا می امدند روی برفها قدم بزنند؟دلم فشرده میشود.زیر لبی سلام میکنمو از کنارشان میگذرم.دام نمیخواهد بیشتر نگاهشان کنم.با دو خط خودم را به خیابان ایرانشهر می رسانم.مادر خانم پهلوان در را به رویم باز میکند.


خلاصه:

چی باید جوابشو میدادم روبروی من توی چشم من نگاه کرد و گفت دیگه نمیخوامت اونقدر محکم و رک گفت که یخ کردم خب باید میرفتم دیگه برام راهی نزاشته بود هربارکه کار به اینجا میکشید

میگفتم بزار یه روز که گذشت بهش زنگ میزنم براش توضیح میدم اما اینبار جوری گفت نمیخوامت که احساس کردم درونم چیزی مثل شکستن شیشه مثل خورد شدن یه ظرف کریستال قدیمی از گنجه مادر بزرگ مهربونم صدا کرد
صدایی که حالا منو اونقدر حیرون کرد اونقدر حیرون کرد که وایستادم نه رو پاهام رو حرفم حرفی که سالها پیش بهش قول داده بودم ..پایان خوش

قسمتی از داستان

رمان تاوان گذشته

نویسنده به قلم :heifa-k

حجم رمانحجم رمان : ۱.۵ مگابایت پی دی اف , ۱.۰۲ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹۱ مگابایت نسخه ی جاوا , ۱۷۷ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختری به اسم ترمه س که فکر میکنه خاله اش باعث شده که باباش ترکشون کنه اما قضیه چیز دیگه ای بوده که باعث میشه اسیب روحی ببینه تا اینکه با ورود دو پسر به زندگیش ….

رمان احساس من

رمان احساس من

نویسنده به قلم :کارولین

حجم رمانحجم رمان : ۴.۹۸ مگابایت پی دی اف , ۱.۰۹ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹۸ مگابایت نسخه ی جاوا , ۲۲۷ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

یک ازدواج اجباری …….. یک عشق یک طرفه…………مرز ی نازک بین عشق و نفرت ………..و انتقام ….. . ….

رمان یک نفس هوای تو

دانلود رمان

نویسنده به قلم :shiva joon

حجم رمانحجم رمان : ۸.۸۹ مگابایت پی دی اف , ۱.۳۲ مگابایت نسخه ی اندروید , 

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:
داستان درباره ی دختریه که پس از شکست در اولین رابطه ی عاطفیش، عاشق شخص دیگری می شه که خانواه اش به علت تفاوت سطح طبقاتی خانواده ی پسر با ازدواجشون مخالفت می کنن اما با اصرار و پافشاری زیاد هر دو، خانواده ها راضی به این وصلت می شن اما…

رمان روزهای خاکستری

به قلم :هانیه حدادی اصل

حجم رمان : ۴.۱۵ مگابایت پی دی اف , ۱.۲مگابایت نسخه ی اندروید , 

خلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختر و پسری به اسم سها و سیاوشه که از بچگی به اسم هم بودند و قرار بوده که باهم ازدواج کنند.در عین حال که اطرافیان اصرار داشتن که این دو تا با هم ازدواج کنند .این اصرار باعث میشد که تنفر این دو نفر از هم بیشتر بشه.تا اینکه سها عاشق پسری به اسم کامیاب میشه و …

سخت چون فولاد

دانلود رمان

سبک کتاب : عاشقانه

زبان کتاب : فارسی

قالب کتاب : Jar & Pdf

حجم پرنیان : 422 کیلو بایت

حجم پی دی اف : 3 مگابایت

خلاصه داستان


 بهار دختری که در کودکی زندگی خوبی داشته، با مرگ پدر، سرنوشت، روی سخت خودش رو 

به اون نشون می ده. بهار برای حمایت از خانواده آن چنان در روزمرگی ها و مشکلات غرق می شه 

که یادش می ره یه زنه و زن هم سرشار از احساسات لطیف. چه چیزی می تونه بهار رو 

از این دژ وحشتناک فولادین که برای خودش ساخته بیرون بیاره؟ 

آیا معجزه ی عشق می تونه چاره کار باشه؟ نبسته ام به کس دل ،نبسته کس به من دل 

چو تخته پاره بر موح؛ رها رها رها من ز من هر آنکه او دور،چو دل به سینه نزدیک 

به من هر آنکه نزدیک، ازو جدا جدا من ..



نویسنده: tina 27

تعداد صفحات: 219

خلاصه ای از داستان رمان:

مثل همه ی رمانها یه دختر داریم و یه پسر …
و یه سری اتفاقات …
دختر قصمون شغلش ؟! شغلی مخالف رشته تحصیلیش …
پسر قصمون ولی مطابق رشته تحصیلی … ولی تو یه محیط کاری … اوه اوه …
هر دو شوخ … پررو … کل کلی … مهربون … مغرور … گاهی عصبی … ولی …غم هم دارن غصه هم دارن …
داستان از تصادفی شروع میشه که هیچ کدوم خودشونو مقصر نمیدونن و …

رمان:ببار بارون 

رمان ببار بارون

نویسنده : fereshteh27

ژانر : هیجانی , اجتماعی , عاشقانه

بدون اینکه حتی پلک بزنم به تصویر خودم تو آینه خیره شدم..
به تصویر دختری که ظاهر ارومش می تونست نشانگر غمی باشه که مدت هاست تو دلش جای گرفته..
چشمای غم زده م رو بستم..نمی خوام شاهد تصویر درون آینه باشم..اون من نیستم..می خوام که نباشم..
اما حقیقت نداره..من همینی ام که آینه بهم نشون میده..یه دختر بی پناه..دختری که تو اغوش غم محو شده و سیاهی بر بخت و اقبالش سایه انداخته..

بغض داشتم..چشمام بارونی بود..بازشون کردم..یک قطره اشک بی اراده به روی گونه م چکید..
حس تنهایی اراده م رو ازم گرفته بود..با اینکه اطرافم پر بود از ادم هایی که به ظاهر بهم نزدیک بودن ولی باز هم احساس تهی بودن می کردم..اینکه تنهام و کسی رو ندارم تا پناهم باشه..

نسترن درست می گفت..تا وقتی اراده ای از خودم نداشته باشم اوضاعم هیچ تغییری نخواهد کرد..هیچ چیز دست من نبود..این روزگار تلخ با بی رحمی ِ هر چه تمام تر زنجیرش رو به ناحق به دست و پام بسته بود..

تقه ای به در خورد..با سر انگشت اشکام و پاک کردم..در باز شد..نسترن لبخند بر لب وارد اتاق شد ولی با دیدن چهره ی درهم و گرفته م خیلی زود لبخند از روی لب هاش محو شد..

— تو که هنوز نشستی..دختر پاشو تا مامان قشقرق به پا نکرده..

:رمان تقدیر تصادفی

دانلود رمان زیبا تقدیر تصادفی

به قلم :a.sahar

حجم رمان : ۴.۲۹ مگابایت پی دی اف , ۱.۶۶ مگابایت نسخه ی اندروید , 

خلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختریه که با یه تصادف همه چی رو از یاد می بره. هیچ مدرکی هم همراهش نبوده که بفهمن کی هست و خانوادش کجان! خلاصه بعد از بهبود می ره پیش خانواده ای که پسرشون بهش زده بود و با اونا زندگی می کنه. اونا براش اسم نسیم رو انتخاب می کنن. تقریبا می شه عضوی از اون خانواده.. تا اینکه عاشق می شه و ازدواج می کنه اما…