دانلود رمان کدامین نگاه(جاوا ،آندروید،تبلت و pdf)
نویسنده :ساغر.ش
بخشی از رمان کدامین نگاه
فردای آنروز شوق خاصی در وجود م رخنه کرده بود
می خواستم زود تر به دانشگاه بروم
صبح زود از خواب بیدار شدم
برای اولین بار بود که دوست داشتم به ظاهرم حسابی برسم در کمد را که باز کردم پشیمان
شدم لباسهای تکراری ...که همیشه می پوشیدم .نگاهی به پس اندازم انداختم ، چشمگیر نبود.