دانلود رمان|دانلود رمان زیبا عاشقانه

رمان جدید،ررمان عاشقانه،رمان جدید،رمان قدیمی،رمان غمگین،رمان شاد،نودهشتیا

دانلود رمان|دانلود رمان زیبا عاشقانه

رمان جدید،ررمان عاشقانه،رمان جدید،رمان قدیمی،رمان غمگین،رمان شاد،نودهشتیا


رمان زنجیر عشق

نویسنده به قلم :مریم جعفری

حجم رمانحجم رمان : ۳.۷۴ مگابایت پی دی اف 

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

مهتا روی تخت نیم خیز شد و به بدنش کش و قوسی داد. درست مثل گربه ای که خسته است و از بیرون کردن رخوت از تن احساس خوشی دارد. کنار پنجره رفت و پرده ی ضخیم را کنار زد و لبخندی از فرط مسرت زد. همه جا سفید بود ، پنجره را باز کرد و…..

صفحه ی اول رمان:

مهتا روی تخت نیم خیز شد و به بدنش کش و قوسی داد. درست مثل گربه ای که خسته است و از بیرون کردن رخوت از تن احساس خوشی دارد. کنار پنجره رفت و پرده ی ضخیم را کنار زد و لبخندی از فرط مسرت زد. همه جا سفید بود ، پنجره را باز کرد و باد سردی از سمت برف های انبوه به اتاقش هجوم آورد. روی تخت دراز کشید و از خنکی ملافه ی روی آن لذت برد . چشمانش را بست و خود را به دست افکارش سپرد. به مهمانی شب گذشته فکر میکرد ، مهمانی ای که فقط محفل ثروتمندانی مثل پدرش بود . مهتا همیشه فکر می کرد چرا من اینگونه ام؟با آنها هستم ولی از آنها دورم ؟! با فرزندان دوست پدرم شطرنج و گلف بازی می کنم ، به مهمانی هایشان می روم و آنها را به مهمانی دعوت میکنم.به چاپلوسی هایشان درباره ی خود گوش می دهم و می گذارم آنها از من الهه ی ونوس بسازند و ستایشم کنند.به تعاریفشان لبخند می زنم و اقرار می کنم که آنها شکسته نفسی می کنند. تا به حال چند نفر از آنها مرا برای ازدواج با فرزندان خود کاندید کرده اند


دانلود رمان زنجیر عشق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی